کارشناسی ارشد حسابداری هستم و بسیار علاقه مند به IT و برنامه نویسی کامپیوتر، خصوصا مباحث مربوط به برنامه های حسابداری مانند اکسل
، در این سایت سعی می کنم نیازهای کاربردی حسابداران و دانشجویان را برآورده کنم
داستانک نفس بادکنک داستان بادکنک : پسر کوچولو بادکنکش را به مادر بزرگ داد تا آن را باد کند. مادر بزرگ که بر تراس خانه نشسته بود، شروع به دمیدن در بادکنک کرد. هی در آن میدمید و هر قدر باد بیشتری در بادکنک میرفت پسرک خوشحالیاش بیشتر میشد. مادر بزرگ نیز از […]
مادر از بالای پله چهلم : مادرم آن روزها همهچیز برایش حیف بود، جز خودش! یک صندوق چوبی بزرگ داشت پر از چیزهای حیف! در خانه ما به چیزهایی حیف گفته میشد که نباید آنها را مصرف میکردیم..!! نباید به آنها دست میزدیم، فقط هر چند وقت یکبار میتوانستیم آنها را خیلی تند ببینیم و […]
داستان جوجه تیغی یک روز سرد زمستانی، چند جوجهتیغی دست و پایشان را جمع کردند و به هم نزدیک شدند تا با گرم کردن یکدیگر از سرما یخ نزنند. ولی خیلی زود تیغهایشان در تن آن دیگری فرو رفت و باعث شد از هم دور شوند. وقتی نیاز به گرم شدن، دوباره آنها را دور […]
داستان کوتاه روزی دم یک روباه در حادثهای قطع شد. روباههای گروه پرسیدند دمات چه شد؟ چون روباهها از نسلی مکار میباشند، گفت خودم قطعاش کردم!!! گفتند چرا؟ این که بسیار بداست و معلوم میشود… روباه گفت: خیر! حالا آزادم و سبک… احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم فکر میکنم که دارم پرواز میکنم… یک […]
مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم ؟ به کی سلام کنم شامل: تیله شکسته، تصادف، به کی سلام کنم، چشم خفته، مار و مرد، انیس، درد همه جا هست، یک سر و یک بالین، کیدالخائنین، سوترا. نوشته: سیمین دانشور « واقعا کی ماند که بهش سلام بکنم؟ خانم مدیر مرده، حاج اسماعیل گم شده، یکی […]
داستان کوتاه کباب غاز محمدعلی جمال زاده قسمتی از داستان: شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با هم قطارها قرار و مدار گذاشته بودیم که هرکس اول ترفیع رتبه یافت، به عنوان ولیمه یک مهمانی دسته جمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا […]
دیدگاهها (0)