توضیحات

مرگ ایوان ایلیچ  لئو تولستوی

دانلود رایگان کتاب مرگ ایوان ایلیچ تولستوی

درباره کتاب:

انسان‌ها در زمان رویارویی با پدیده ی عظیمی به نام مرگ، به شیوه های گوناگونی رفتار می کنند.

اینکه انسان بپذیرد به پایان راه رسیده و باید زندگی را بدرود گوید؛ کار ساده ای نیست.

لئو تولستوی در این کتاب به گونه ای شیوا و نگاه واقع بینانه ، تمام رفتارها، افکار و کنش ها و واکنش های آدمیان را در رویارویی با مرگ تشریح می نماید.

موضوع کتاب:

ایوان ایلیچ، شخصیت اصلی داستان تولستوی، فردی است که در کار موفق است، اما در زندگی شخصی نمیتوان این را گفت.

گرفتاری های ایوان ایلیچ را می توان ناشی از موفقیت‌های کاری وی دانست.

ایوان ایلیچ یک بیماری صعب العلاج دارد. نویسنده تمامی احساسات و حالات یک بیمار را به خوبی به تصویر می کشد.

او روحیه بیمار را از ابتدای آگاهی از بیماری تا لحظه مرگ به پنج مرحله تقسیم می نماید.

این مراحل پنج‌گانه عبارتند از:

۱-عدم پذیرش یا انکار ۲-خشم ۳-معامله ۴ -افسردگی و ۵-پذیرش.

نویسنده تمامی  مراحل را بطور دقیق مورد بررسی قرار می‌دهد.

از جمله توضیحات مختصری که در این ۵ مرحله ذکر شده، می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • مرحلهٔ انکار:

فقط به مراحل اولیه یا رویارویی با بیماری محدود نمی‌گردد ،بلکه این گام با حرف‌های پزشک معالج آغاز می‌گردد.

تولستوی  از انکار یا عدم پذیرش به عنوان نوعی تسکین یا درمان استفاده می‌تماید.

  • مرحلهٔ خشم:

در این مرحله، بیمار دیگران را مقصر بیماری خود می‌پندارد.

در داستان، ایوان ایلیچ ناراحتی خود را با آزار همسر و دیگر اطرافیان تسکین می‌دهد. او چنین می‌اندیشد که انگار او مریض شده تا دیگران سالم بمانند.

  • مرحلهٔ معامله:

از بین مراحل پنج‌گانه این مرحله کوتاه‌ترین مرحله‌است. بیمار با خود صحبت‌هایی مانند:

ای خدا اگر فقط یک سال به من مهلت بدهی قول می‌دهم که مسیحی بشوم و… سعی در به عقب انداختن زمان مرگ دارد.

  • مرحلهٔ افسردگی:

در این مرحله بیمار به عزای فرصت‌های از دست رفته می‌نشیند،

در این مرحله بیمار نیاز به تاریکی تنهایی دارد و در این تاریکی و تنهایی، خیال همه چیز را در سر می‌پروراند.

  • مرحلهٔ پذیرش:

مرحلهٔ پذیرش، آخرین مرحلهٔ یک بیمار که خالی از احساسات می‌شود، است. در این مرحله گویی درد از بین رفته‌است.

در این مرحله، سکوت پرمعناترین شکل ارتباط است.

در این مرحله، فشار دادن دست دوست، نگاهی سنگین و… پرمعناترین معانی را از ژرفای یک بیمار در حال مرگ به خواننده منتقل می‌کند.

در بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ می‌خوانیم

از زندگی ایوان ایلیچ چه بگوییم، که ساده‌تر و معمولی‌تر و بنابر‌این وحشتناک‌تر از آن پیدا نمی‌شد.

او یکی از اعضای دادگاه بود و در چهل‌و‌پنج سالگی در‌گذشت.

پدرش از کارمندانی بود که پس از خدمت در وزارت‌خانه‌ها و ادارات گوناگون در پترزبورگ پیشینه‌ای پیدا کرده بود

از آن‌دست که آدم‌ها به‌واسطه‌ی آن صاحب منصب می‌شوند و به رغم بی‌کفایتی در احراز مشاغل پر مسئولیت، اخراج آن‌ها به دلیل داشتن سوابق طولانی کان لم یکن می‌گردد

و بنابر‌این برای آن‌ها به طور اخص مشاغلی ایجاد می‌کنند که هر‌چند ساختگی است،

درآمد حاصل از آن‌ها از شش‌هزار روبل گرفته تا ده‌هزار روبل، دیگر ساختگی نیست و در ازای آن‌هم عمر درازی می‌کنند.

ایلیایپیمیچ گالین، مشاور خصوصی و عضو زاید نهاد‌های زاید گوناگون، چنین آدمی بود. از سه پسری که داشت، ایوان‌ایلیچ دومی بود.

پسر ارشد پا جای پای پدرش، منتها در اداره‌ای دیگر، می‌گذاشت و از نظر سابقه خدمت به مرحله‌ای رسیده بود

که هر حقوق‌بگیری با وضع مشابه به آن می‌رسید. پسر سوم مایه سرشکستگی بود.

چند شغل نان و آب‌دار را از دست داده بود و حالا در اداره راه‌آهن خدمت می‌کرد.

پدر و برادرانش، و خاصه زنانشان، علاوه‌بر این‌که چشم دیدنش را نداشتند اصلا نمی‌خواستند سر به تنش باشد.

خواهرش با بارون گرف، که کارمندی هم‌سنخ پدرش در پترزبورگ بود، ازدواج کرده بود. ایوان‌ایلیچ به قول مردم گل سر‌سبد خانواده بود.

در جایی دیگر می خوانیم:

در جایی که خیال می کردم دارم بالا می روم، تو نگو از تپه دارم پایین می آیم.

و راستی راستی هم چنین بود.

به لحاظ افکار عمومی بالا می رفتم، اما به همان نسبت زندگی از من کناره می گرفت.

و حالا دیگر کار از کار گذشته است و چیزی جز مرگ وجود ندارد. نکند راستی راستی کل زندگی ام غلط بوده باشد؟

دانلود رایگان کتاب مرگ ایوان ایلیچ تولستوی

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رایگان کتاب مرگ ایوان ایلیچ تولستوی”